ایلیا خانیایلیا خانی، تا این لحظه: 16 سال و 16 روز سن داره

ایلیاخانی و اکنون آدلیا خانی

تولد مرتضی جیگر عمه

سه شنبه 7 مرداد جشن تولد مرتضی جیگر عمه بود فعلا قسمت ما از عمه شدن همین یکدونه طلا و آقا شده عصرونه خونه دایی قاسم دور هم جمع شده و روز خیلی خوب و قشنگی رو گذراندیم و این هم دوتا عکس یادگاری مرتضی جان انشاااله جشن صدو یک سالگی ات در کنا ر عزیزانت با بهترین آرزوها     بهار - پارسا- مرتضی - فاطمه - ایلیا و پژمان و پیمان با حضور محمد امین و سلما که خارج از عکس هستند ...
8 تير 1393

یک سفر همین جوری

همین جوری و بدون برنامه تصمیم گرفتیم بریم شمال و آب و هوایی تازه کنیم . سه شنبه 6خرداد 93 ساعت 11 ظهر به سمت بابلسر حرکت کردیم و ساعت 11 شب در یکی از سوئیت های متل ویلاخزر اقامت داشتیم روز بعد هم رفتیم جنگل چمستان و آب گرم فاروج که همین جوری لاستیک ماشین ترکید و زاپاس پیچ نداشت و ... و خلاصه تا عصر زمان را برای درست شدن ماشین هدر دادیم اما خوش گذشت . پنجشنبه هم دیگه نخواستیم زیاد دور بریم تا جنگل نور رفتیم و بعداز صرف نهار امدیم کنار ساحل و قایق سواری و خوشگذرانی . و نهم هم که روز جمعه بود برگشتیم خونه تا واسه شنبه و کار و مشغله آماده باشیم . و این هم روایت این سفر خیلی کوتاه به تصویر     ...
10 خرداد 1393

نغمه شوق کودکان زیبای شما در جشن پایان سال و حضور گرم شما

نغمه شوق کودکان زیبای شما                  در جشن پایان سال و حضور گرم شما مادر عزیز بنا به بخشنامه سازمان بهزیستی به تمامی مهدهای کودک مبنی بر عدم برگزاری هرگونه جشن در سالن ,هتل و باغ و..... برآن شدیم تا برنامه پایان سال تحصیلی با حضور شما در مکان مدرسه راه ارم واقع در خیابان سناباد - بین سناباد 52 و 50 راس ساعت 30: 5 عصر روز سه شنبه 30/2/93 برگزار نماییم تا خاطره ای خوش از این رویداد برای فرزند دلبندتان به یادگار بگذارید. باتشکر فرانک قهرمانلو مهد کودک ارم   ...... با چه شوق و شتابی ساعات کاری راگذراندم با ایلیا مثل همیشه خونه مام...
1 خرداد 1393

در ادامه تولد ایلیاجان

و در ادامه تولد ایلیا جان چندتا عکس دیگه که شامل عکس ایلیا در مهد کودکش و عکسی از هدایای دوستاش که یادگار قشنگی میتونه واسه گل پسرم باشه میزارم یک عکس هم از هدایای جشن تولد خانوادگی شامل : پنجاه هزار تومان نقد هدیه مامانی و بابایی (مامان بابا)-سی هزار تومان هدیه عمه افسانه - شصدهزار تومان هدیه خاله سمانه-و چهل هزار تومان هدیه دایی حسین - و بیست هزار تومان هدیه دایی عباس ( چون در جشن به دلیل داشتن کلاس جبرانی مریم جان نتونسته بود بیاد بعدا به ایلیا داد) که جمعا دویست هزار تومان شد که مقرر شد با عیدی جمع شده ( شامل پنجاه هزار تومان هدیه مامان فریبا - سی هزار تومان هدیه بابا احمد و همچنین پنجاه هزار تومان عیدی بابایی و بیست هزار تومان مام...
27 فروردين 1393

21 فروردین 93 تولد ایلیا

چندماهی بود که ایلیا جان مرتب سراغ روز تولدشو میگرفت و به گفته خودش یکی از آرزوهاش برگزاری جشن تولدش بود بلاخره تصمیم گرفتن جشن تولد یک هفته مانده به ٢١ فروردین ٩٣ از طرف پدر به پسر ابلاغ شد و خواب رو از چشم پسرک ربود و روزشمار روز تولد هر روز از طرف ایلیا اعلام میشد تا روز چهارشنبه صبح که گل پسرم از خواب بیدار شد باشوق گفت : مامان  یک خبر خوش ؟ یک بار دیگه بخوابم و بیدارشم روز تولدم است و یک خواب گذشت و صبح ٢١فروردین ساعت نه صبح با یک کیک به شکل تانک و ٣٢ بسته پک شده شامل اشترودل - آب میوه و شکلات و یک هدیه کوچیک راهی مهد کودک ارم شدیم و در جمع دوستان مهد جشنی به مناسبت تولد برگزار کردیم. و ایلیاجان کلی کادوهای قشن...
26 فروردين 1393

افتادن اولین دندان ایلیا پسر

پسرم عسلم عزیزم و....... اولین دندونش روز شنبه 19 بهمن 1392 پس از چند روز لق بودن افتاد . ایلیا وقتی که از مهد اومده خونه به مامانیش گفته دندونشو توی مهد گم کرده اونوقت زنگ زد به من که مامان خوش خبری دنونم افتاد ولی نمیدنم کجا گمش کردم یا شایدم خوردمش و ..................... اینم ایلیا بدون دندون   ...
21 بهمن 1392