نوروز 94
نوروز 94 و استقبال از یه عید دیگه
در زمانی که به استقبال سال جدید میرفتم ایلیاجان با سومین دندونش خداحافظی و با چهره بانمکی به استقبال سال جدید رفت و در فروردین 94 هم چهارمین دندونش خداحافظی و به استقبال جشن تولدش رفت
به طور مختصر میتوان نوشت :
فستیوال شستشوی قبل از سال جدید مختصر انجام شد چراکه بار شیشه داشتم و دست و پا بسته
چهار روز اول عید که عید فاطمیه نامگذاری شده بود درگیر مراسم روضه خوانی و پخت و پخش دیگچه نذری مامان شدیم
بعد هم که مامان و خانواده راهی سفر شدند و من و ایلیا و احمد ماندیم تا یک روز را با نوشتن دیکته شب و جمع و تفریق و یک روز را با نوشتن دوصفحه پیک بهاره سپری کنیم
از میهمانی ها هم فقط خونه پدربزرگ احمد و مامان و بابای خودم و مامان و بابای احمد و عمو علی قسمت شد و دیگه هیچ جا نرفتیم و فقط خانواده بابااحمد اومدن دیدنمان
سیزده بدر هم طبق هرسال رفتیم خونه باغ بابا تو دهسرخ
اینهم چندتا از عکسهای گل پسرم که دم دست بود و فعلا تو وبلاگش گذاشتم