پروژه مهد ایلیا
خانم خانی من براتون کلی حرف دارم و.....
اینها صحبتهای محبوبه جون مربی ایلیا بود که دیروز در جلسه اولیاء و مربیان مهدشون مطرح کرد
ایلیا جون هروز صبح که می یاد مهد بیحال و بی حوصله است نه ورزش می کنه و نه چاشت می خوره وقتی سرکلاس هست سرش رو دستش روی میزه - ساعت نقاشی و کاردستی از انجام کار امتناع می کنه و میگه حوصله این کارها را ندارم. ساعت شعر با خودش تیراندازی می کنه توحیاط هم با وسایل بازی نمی کنه و تو کار گروهی اصلا شرکت نداره و همش تنها در دنیای خودش سرگرم است.
چند وقت دیگه جشن پایان فصلشونه و هیچی یاد نداره و ....
خداجون این حرفها برام تازگی نداشت مهد قبلی هم همین ها رو شنیده بودم و می دانستم مقصر اصلی ایلیا نیست .وقتی تا ساعت 5 بعداز ظهر سرکارم هستم و میام خونه سریع کارتون میزارم تا ایلیا آرام بشینه و کارتون نگاه کنه من هم به پخت و پز و کارهای خونه رسیدگی کنم باید این جملات را بشنوم
خدایا تنهایم نذار تا در پناهت بتونم تنهایی های ایلیا را پرکنم تا آینده ای آباد داشته باشد.