ایلیا خانیایلیا خانی، تا این لحظه: 16 سال و 17 روز سن داره

ایلیاخانی و اکنون آدلیا خانی

هفته پرمشغله

شنبه 23/2 روز رن بود و مامان فریبا در امتحان عملی رانندگی قبول شد یکشنبه هم به مناسب ورود ریاست جمهور محل کارمان تعطیل بود و با ایلیا تو خونهئ بودیم و شب هم مهمانی مامان بود دوشنبه هم ایلیا تب شدید با سرفه های شدیدی داشت و نرفتم سرکار و بعداز ظهر بردمش دکتر امیریان که تشخیص داد تنگی نفس گرفته و باید اسپره استفاده کنه سه شنبه هم ایلیا حالش اصلا خوب نبود و نرفت مهد امروز چهارشنبه هم ایلیا کمی حالش بهتر شده و قول دادم عصر ببرمش پارک  پنجشنبه هم سمینار از ساعت ١٦ لغایت ٢٠ حضور داشتم و شام هم رفتیم مراسم سالگرد مادربزرگ احمد ...
27 ارديبهشت 1391

آرزوهایم برای ایلیا

  اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کني. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم مفیدِ ...
15 ارديبهشت 1391

فراوانی نام ایلیا از سال 1386 تا سال 1389

فراوانی 50 نام اول پسران ـ در سال 1386 ردیف نام فراوانی ردیف نام فراوانی 1 ابوالفضل 35418 27 ایلیا 4406 2 امیرحسین 29847 28 طاها 4284 3 مهدی 25439 29 مبین 4083 4 علی 24796 30 نیما 4056 5 امیرمحمد 24135 31 دانیال 4036 6 محمد 21720 32 عباس 3992 7 حسین 17249 33 حمیدرضا 3937 8 علیرضا ...
13 ارديبهشت 1391

روز معلم

صبح سه شنبه من و ایلیا باهم رفتیم مهد و در جشن روز معلم شرکت کردیم ایلیا یک کادو به فریبا جونش داد . احمد هم صبح رفت میدان گل و ٢٠ تا شاخه گل رز ایرانی خرید و من برای مربیا و پرستارای مهدش بردم . با خانم همکارم هم ملاقاتی داشتم . بعداز جشن هم ایلیا در مهدش نموند و با اجازه خانم قهرمانلو مدیر مهد با هم اومدیم خونه . ...
11 ارديبهشت 1391

تولد چهارسالگی

دوشنبه 21 فروردین 1391 بعداز کار  رفتیم خونه و واسه مهمانی آماده شدیم و شام مراسم ولیمه مکه مامانی و بابایی بود بعداز شام هم رفتیم خونشون و کلی سوغاتی گرفتیم تصمیم گرفتیم تولد ایلیا جان را در روز تعطیل بگیریم تا من و بابا وقت داشته باشیم پس روز جمعه 25 فروردین 1391 من و احمد تصمیم گرفتیم تولد تمام شدن چهارسالگی ایلیا رو جشن بگیریم از روز سه شنبه خونه رو تزئین کردیم و این تزئین تولد تا ده روز بعد هم بود . بعدازظهر جمعه مامانی با دایی سجاد اومد پایین و پنجاه هزار تومان هدیه به ایلیا داد و با صدای اذان هم رفت بالا نماز بخونه دایی عباس و خانومش و مرتضی هم بعدازظهر جمعه اومدن خونمون و بیست هزار تومان به ایلیا هدیه دادن بع...
22 فروردين 1391

سلام

امروز اولین روز رفتن ایلیا به مهد کودک است و همزمان با ایجاد وبلاگش در نی نی وبلاگ است هرچند که ایلیا جان دوتا وبلاگ دیگه هم داره مهد کودک ارم با مربی فریبا جون  سال گذشته همین موقع مهد کودک دنیای کودک ثبت نامش کردم ولی با مهدش کنار نیامد و بعداز گذشت یک ماه مجبور شدم دوباره بیارم محل کارم پیش بتول جون و به همین خاطر امسال خیلی نگرانم و دلشوره دارم . امیدوارم بهترین روزهای زندگیش را در این ایام بگذراند .      اینهم ایلیا در اردیبهشت 1390 آماده رفتن به مهد کودک     ...
8 فروردين 1391