ایلیا خانیایلیا خانی، تا این لحظه: 16 سال و 29 روز سن داره

ایلیاخانی و اکنون آدلیا خانی

مهر و مهد

شهریورماه ایلیا در مهد نیکو ( چهارراه ارشاد ) ثبت نام کردم و خودم هم یک هفته خونه بودم و با هم می رفتیم و برمی گشتیم و ایلیا مهدش رو دوست داشت به همین خاطر برای سال تحصیلی جدید هم ثبت نامش کردم شنبه اول مهرماه 1391 با ایلیا رفتیم مهد و ایلیا جان در کلاس محبوبه جون ثبت نام شد. اما لباس فرمش آماده نبود . وقتی که آماده شد ازش عکس می گیرم و میزارم اینجا   ...
2 مهر 1391

مهد جدید

بعداز تمام شدن آخرین تست ایلیا در موسسه خلاقیت و مهارتهای راه آینده نخبگان و پس از بیماری ایلیا به خاطر شرایط ایجاد شده در رفتن به مهد تصمیم گرفتم جهت یافتن راهکار مناسب به کلینیک توانمند سازی سروش مراجعه کنم . بعد از آن هم  ایلیا یک هفته میهمان مهد آینده سازان با مدیریت خانم نوشین شریف کاشانی بود. امروز صبح با ایلیا جهت ثبت نام قطعی رفتیم مهد آینده سازان و مبلغ یکصدهزار تومان هم جهت آموزش های ماه تیر پرداخت کردم .   ...
1 تير 1391

جشن فارغ التحصیل ایلیا

روز یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 6 تا 10 شب مراسم جشن فارغ التحصیلی ایلیا در سالن سوم شعبان دانشجو 11 برگزار گردید . و در این برنامه چند سرود و دو تاتر برگزار گردید که ایلیا نقش خروس راننده را داشت و به گفته مربی اش انتخاب این نقش به خاطر صدای ایلیا جان بوده است . اینهم عکس فارغ التحصیلی ایلیا خانی   ...
8 خرداد 1391

روز معلم

صبح سه شنبه من و ایلیا باهم رفتیم مهد و در جشن روز معلم شرکت کردیم ایلیا یک کادو به فریبا جونش داد . احمد هم صبح رفت میدان گل و ٢٠ تا شاخه گل رز ایرانی خرید و من برای مربیا و پرستارای مهدش بردم . با خانم همکارم هم ملاقاتی داشتم . بعداز جشن هم ایلیا در مهدش نموند و با اجازه خانم قهرمانلو مدیر مهد با هم اومدیم خونه . ...
11 ارديبهشت 1391

تولد چهارسالگی

دوشنبه 21 فروردین 1391 بعداز کار  رفتیم خونه و واسه مهمانی آماده شدیم و شام مراسم ولیمه مکه مامانی و بابایی بود بعداز شام هم رفتیم خونشون و کلی سوغاتی گرفتیم تصمیم گرفتیم تولد ایلیا جان را در روز تعطیل بگیریم تا من و بابا وقت داشته باشیم پس روز جمعه 25 فروردین 1391 من و احمد تصمیم گرفتیم تولد تمام شدن چهارسالگی ایلیا رو جشن بگیریم از روز سه شنبه خونه رو تزئین کردیم و این تزئین تولد تا ده روز بعد هم بود . بعدازظهر جمعه مامانی با دایی سجاد اومد پایین و پنجاه هزار تومان هدیه به ایلیا داد و با صدای اذان هم رفت بالا نماز بخونه دایی عباس و خانومش و مرتضی هم بعدازظهر جمعه اومدن خونمون و بیست هزار تومان به ایلیا هدیه دادن بع...
22 فروردين 1391