دل نوشته ای برای دخترم
روزنگاری از روزهایی که ننوشتم چراکه در چرا غرق بودم
پنجشنبه 13 شهریور 93
خسته از حالات و بیماریهای اخیر درد های شدید معده و غیره با شک و تردید چک بی بی و نتیجه مثبت و مبهوت از چرا؟
شنبه 15 شهریور ویزیت دکتر و آزمایش در کلینیک حضرت رسول و نهایت دوشنبه 17 شهریور نتیجه HCG 1000 در کمال ناباوری و چرا؟
در بهت و نگرانی از اوضاع جسمی و روحی نزد دکتر نائبی رفتم که در کلامش وعده ای از زنده ماندن این میهمان ناخوانده نبود .
با شرایط کاری سخت و وضعیت جسمانی سخت تر شامل خونریزی در 7/5/93 عمل کورتاژ لغو شد به دلیل اینکه در سونو انجام شد ضربان قلب جنین زنده مشاهده شد ( CRL 8W5d ) و حاصل آن ویار شدید و کاهش وزن تا سه کیلو و لاغیر
نسخه دکتر در آن شرایط فقط فقط استراحت مطلق بود که به دلیل اوج کاری پروژه برگزاری نمایشگاه این نسخه پشت گوش انداخته شد و درنهایت به نحوه احسن با بیشترین سود مازاد بر بوجه مورخ 23 لغایت 27 مهرماه پروژ ه ام برگزار گردید
در ماه آبان هم در حاشیه آنفولانزای شدید و خونریزیهای پی در پی آزمایشات غربالگری و سونو Nt نیز صورت گرفت که نتیجه آنها نیز به خیر و خوشی اعلام شد .
پاداش برگزاری احسنت پروژه کاری ام یک ماه مرخصی تشویقی در آذر ماه بود که باتوجه به حجم کار و عواقب آن از 5 آبان به دلیل خونریزی شدید که در سونو انجام شده و جود هماتوم در ابعاد 70 جفت سرراهی و پایین بودن جنین و ... با نسخه پزشک به یک ماه مرخصی استعلاجی تبدیل شد .
و در نهایت سه شنبه 16 دی ماه در بیمارستان سینا با انجام ششمین سونو در چندماه اخیر با اعلام دفع هماتوم و سلامتی جنین که به احتمال زیاد دختر نیز می باشد به آرامشی نسبی رسیدم چرا که هنوز جفت سرراه و پایین بودن جنین مراقبت خاص خود را میطلبد .
نمیدانم چرا و به چه حکمتی این وقایع را پشت سرگذاشتم و هروز با خودم میگفتم چرا؟ آغوش خدایم را میطلبیدم برای خالی شدن اشکهایم از این تنهایی و از این چرا؟ اما این میهمان ناخوانده از همان ابتدا به من الهام کرده بود که دختری است که قرار است بماند تا همدم مادر شود . هربار که دکتر میرفتم و میگفت صدایش شنیده نمیشود من با تمام وجود احساسش میکردم البته خود او نیز از همان ابتدا پر تحرک و پرشور بود گویا شوق زیادی برای این میهمانی داشت .
امروز آرامتر شده ام دیگر پذیرفته ام و در انتظار دیدنش بیتابم هر روز در نماز صبح برای فرزندانم سلامتی و ایمان و برکت دعا میکنم . برای پسرم و برای دخترم خوشبختی و سعادت میطلبم و شکرگذار نعمت مادر شدن از خدای خوبم هستم .